یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد میزان باركاری هنگام رسیدن به حالت واماندگی و همچنین ضربان قلب سرحد واماندگی در گروه‌های تجربی به طور معنی‌داری بیشتر از آزمودنی‌های گروه كنترل بوده است. گرچه میانگین این مقادر در گروه موسیقی كلاسیك تند، بیشتر از آزمودنی‌های گروه موسیقی كند بوده است، این اختلاف معنی‌دار نیست. این یافته‌ها نشان می‌دهد شنیدن موسیقی هنگام اجرا صرف‌نظر از آهنگ و ضرب آهنگ آن موجب تاخیر در بروز خستگی و افزایش عملكرد می‌شود. در برخی پژوهش‌ها آثار موسیقی با توجه به ضرب آهنگ (تعداد ضربه‌ها در دقیقه) نشان می‌دهد موسیقی با ضرب آهنگ تند ضربان قلب، فشار خون سیستولی، واكنش‌های سطحی سریع و دامنه‌ی تنفس را افزایش می‌دهد. در صورتی كه موسیقی با ضرب آهنگ كند یك دوم میزان و حجم این متغیرها را كاهش می‌دهد.

از دیدگاه عصبی – عضلانی نیز می‌توان بیان كرد كه هر محرك بیرونی نظیر موسیقی در هنگام اجرای فعالیت جسمانی میزان آتشباری نرون در مراكز اولیه حركتی را افزایش می‌دهد و در نتیجه بار كاری از طریق انقباضات عضلانی قوی‌تر، حتی در شرایط خستگی افزایش می‌یابد. در نهایت با توجه به اینكه تمرین به مدت شش هفته اجرا شده و صرف نظر از مداخله‌ی موسیقی، سازگاری‌های تمرینی در همه‌ی افراد رخ داده است، ولی این نكته شایان ذكر است كه آثار تمرین در شرایط پخش موسیقی بر تحمل خستگی بارز بوده است.

به طور كلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد آثار موسیقی بر شاخص‌های بروز خستگی جسمانی نظیر زمان رسیدن به واماندگی‌، ضربان قلب و باركاری هنگام واماندگی اثر افزایشی دارد. به طوری كه آزمودنی‌ها قادر می‌شوند فشار بیشتر را از طریق كاهش درك فشار تحمل كنند. از سوی دیگر نیز گرچه میانگین متغیرهای تحقیق در گروه موسیقی تند بالاتر از گروه موسیقی كند است، آثار نوع موسیقی بر متغیرهای اجرایی در این پژوهش از نظر آماری معنی‌دار نبود. پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های بعدی تاثیر موسیقی در ورزشكاران حرفه‌ای آزمایش شود.

متن كامل این تحقیق در نشریه تخصصی رفتار حركتی پژوهش در علوم ورزشی شماره 22 بهار 88 آمده است.

تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری